میدانید ولایت حیدر علیه السلام چیست
❓❗️❓❗️❓
📢 آهای اهل عالم ولایت حیدر یعنی ☝️ ولایت بر ما سوی الله
امام رضاعلیه السلام فرمودند💫
در روز غدیر خداوند " ولایت " را بر اهل آسمان ها عرضه کرد و اهل آسمان هفتم در این امر پیش دستی کردند و خداوند ب وسیله ی عرش آن را زینت داد🌌
سپس آسمان چهارم پذیرفت و خداوند ب وسیله ی بیت المعمور آن را زینت داد🌆
پس از آن آسمان دنیا این امر را پذیرفت و خداوند آن را ب وسیله ی ستارگان زینت داد🎆
بعد ولایت را بر زمین عرضه کرد مکه نخست منطقه ایی بود ک پذیرفت ب وسیله ی کعبه آن را بر مناطق دیگر برتری داد✨
سپس مدینه پذیرفت آن را ب مصطفی محمد صلی الله علیه واله برتری داد🌟
سپس ولایت را کوفه قبول کرد و خداوند ب امیرالمومنین علیه السلام زینت بخشید 🌟
بعد ولایت را بر کوهها عرضه کرد 🗻
نخست سه کوه از میان کوهها ولایت را قبول کردند :عقیق،فیروزه و یاقوت و از این جهت آنان بهترین سنگها شناخته شدند 💍💎 سپس کوههای دیگر قبول کردند که در آن معادن طلا و نقره پدید آمد 🌋🌁 و هر کوهی ک اقرار نکرد از معادن و منافع خالی ماند و چیزی در آن نروئید ☝️
سپس ولایت بر آبها عرضه شد 💦💧💦 هر آبی ک پذیرفت شیرین و گوارا شد 😌
و هر آبی ک نپذیرفت تلخ و بد مزه شد😖
سپس ولایت بر گیاهان عرضه شد 🌿🌾🌴🌲🌳🍂🌷🍀 هر گیاهی ک قبول کرد شیرین و خوشمزه شد و آنکه نپذیرفت تلخ گردید 😣
سپس ولایت بر پرندگان عرضه شد 🐣🐔🐝🐧🐦🐤 هر کدام از آنها ک قبول کردند فصیح شدند و هر کدام نپذیرفتند گنگ شدند ☝️
اخبار و آثار امام رضا علیه السلام
روایت 21 صفحه 566 📚
عوالم 3/15 ص 224
اسرارغدیر ص242
🌟💫🌟💫🌟💫🌟
لعنت بر منکرین ولایت مولا أمیرالمؤمنین،صلوات الله علیه
alavi110.blog
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
یاأمیرالمؤمنین(ص)
alavi110.blog.ir